ذخایر ارزی و استفاده از آنها برای مداخلات در بازار ارز ، نقش قابل توجه و گاه بحث برانگیز در اقتصاد جهانی و سیستم مالی داشته است. این تا حدودی به دلیل اندازه آنها است که در حدود 11 تریلیون دلار در سراسر جهان تخمین زده می شود. تغییر در منابع ذخایر ارزی و در نحوه سرمایه گذاری آنها می تواند اهمیت داشته باشد - نه فقط برای نرخ ارز ، بلکه به طور بالقوه برای طیف وسیعی از قیمت دارایی. ذخایر معمولاً به عنوان یک عنصر مهم بیمه خود مشاهده می شود که دسترسی به تأمین مالی تأمین شده توسط صندوق بین المللی پول (IMF) و سایر سازمان های چند جانبه را به کشورها ارائه می دهد.
در مقابل ، ذخایر ارزی کانادا از اندازه نسبتاً متوسط و ثبات آنها متمایز است. ذخایر ما حدود 85 میلیارد دلار آمریکا است ، حدود 5 درصد از تولید ناخالص داخلی ما (تولید ناخالص داخلی). این با میانگین 10 ساله حدود 13 درصد تولید ناخالص داخلی برای سایر اقتصادهای پیشرفته و 20 درصد برای اقتصادهای بازار نوظهور مقایسه می شود.
دلیل اصلی ذخایر بین المللی کانادا با این وجود ، نرخ ارز آزاد شناور ما است. کانادا در سال 1950 نرخ ارز انعطاف پذیر را اتخاذ کرد و به جز یک کشش هشت ساله در دهه 1960 ، دلار ما از آن زمان تاکنون شناور شده است. ما بیش از دو دهه است که برای تثبیت دلار کانادا مداخله نکرده ایم.
این دوره ای است که شامل تغییرات اساسی در نرخ ارز ما است. در طی ابر چرخه کالا ، دلار کانادا از 62 سنت در سال 2002 به 1. 08 دلار در سال 2007 افزایش یافت. در طول بحران مالی جهانی ، قبل از اینکه تقریباً پنج سال بالاتر از برابری قرار بگیرد ، به شدت به 76 سنت کاهش یافت. با فروپاشی قیمت نفت در سال 2014 ، حدود 25 درصد دوباره کاهش یافت و از آن زمان تاکنون حدود 75 سنت ما در نوسان است.
این جنبش های نرخ ارز به اقتصاد کمک کرد تا با شوک ها تنظیم شود. چنین شیفتی همیشه برای برخی دردناک است و برای دیگران مفید است. اما اقتصاد کانادا متنوع و پویا است و با گذشت زمان قادر به دستیابی به تعادل جدید در بین مناطق و بخش ها است.
در صحبت های امروز ، من قصد دارم در این نکات گسترش دهم و توضیح دهم که چرا ما از استفاده از ذخایر خود برای تثبیت دلار خود متوقف شدیم. یک موضوع اصلی این است که ، زیرا ما دیگر از آنها به طور معمول برای مداخله در بازارهای ارزی استفاده نمی کنیم ، ما ذخایر را عمدتاً به عنوان احتیاط در برابر حوادث دم شدید نگه می داریم. من در مورد آنچه که ما به عنوان یک سطح مناسب از ذخایر و نحوه مدیریت آنها در نظر می گیریم ، بحث خواهم کرد.
چرا مداخله نمی کنیم؟
ذخایر ارزی کانادا متعلق به دولت کانادا است ، در حالی که در تعدادی از کشورهای دیگر دارایی بانک مرکزی هستند. آنها طبق شرایط یک چارچوب حاکمیت مستقر توسط وزارت دارایی و بانک کانادا اداره می شوند. با هم ، ما استراتژی ها و سیاست هایی را برای مدیریت ذخایر تدوین می کنیم. این بانک ، به عنوان نماینده مالی دولت ، معاملات مربوط به بازار را انجام می دهد.
بیشتر اوقات ، حرکات نرخ ارز که توسط بازار هدایت می شود ، به ثبات اقتصادی کانادا کمک کرده است - به اقتصاد ما کمک می کند تا در حال افزایش و کاهش جزر و مد اقتصاد جهانی باشد. به عنوان یک صادرکننده کالا ، کانادا در معرض قیمت های جهانی کالاها قرار گرفته است که بر شرایط تجارت ما تأثیر می گذارد. بگذارید چند مشاهدات مربوط به تجربه اخیر انجام دهم.
تا حدودی ، حرکات در دلار کانادا نشان دهنده نقاط قوت مقایسه ای اقتصادهای کانادا و ایالات متحده است - که به نوبه خود با انتظارات برای مسیر سیاست پولی هر کشور مرتبط است. ما دیده ایم که این نیروها با گذشت زمان به طور قابل توجهی تغییر می کنند.
به ویژه ، سال گذشته شاهد تغییر مهمی در عملکرد نسبی این دو اقتصاد بوده است - با وجود این که اقتصاد کانادا به طور کلی در مکان خوبی قرار دارد. فعالیت اقتصادی نزدیک به دو سال است که نزدیک به پتانسیل ها بوده و رشد اقتصادی جامد بوده است. نرخ بیکاری در پایین ترین سطح تاریخی بوده است ، ایجاد اشتغال قوی بوده و تورم در اطراف هدف 2 درصد ما در حال معلق است. در این زمینه ، ما برای حرکت نرخ بهره سیاست خود به سمت بالا با یک درصد درصد تجمعی اقدام کردیم.
اما عدم اطمینان در مورد سیاست های تجاری ایالات متحده ، سرمایه گذاری های تجاری کانادا را زیر آنچه که اصول اقتصادی قوی ما نشان می دهد ، بازگرداند. پایین آمدن قیمت نفت در ماه های اخیر باعث خراب شدن شرایط تجارت کانادا شده است که به نوبه خود باعث کاهش درآمد و ثروت داخلی می شود. سرمایه گذاری مسکن و هزینه های مصرف نیز نرم شده است. نتیجه ، کند شدن موقت رشد اقتصادی کانادا بوده است. در همین حال ، اقتصاد ایالات متحده با تأثیرات محرک مالی پیش رو دارد و در پاسخ ، فدرال رزرو طی سال گذشته چندین قدم برداشته است تا نرخ بهره را به سمت سطح خنثی خود سوق دهد. این ترکیب از عوامل فشار رو به پایین بر دلار کانادا وارد کرده است. دلار پایین کانادا ، به نوبه خود ، در این دوره به حمایت از اقتصاد کمک خواهد کرد.
تقریباً نیم قرن از زمان تعیین هدف نرخ ارز گذشته است. به طور کلی ، حرکات نرخ ارز که توسط بازار تحویل داده می شود به خوبی در کانادا خدمت کرده اند. تلاش برای ثابت نگه داشتن دلار می تواند نوسانات بیشتری در بیکاری ، تولید و تورم به ما بدهد.
با این وجود ، سالهاست که ما سیاستی داشتیم که به طور معمول از ذخایر خارجی خود استفاده کنیم تا با روشی اتوماتیک ، هرگونه فشار قابل توجهی به سمت بالا یا رو به پایین بر دلار مقاومت کنیم. به عنوان مثال ، بین سالهای 1995 و 1998 ، تقریباً 150 بار مداخله کردیم. ما سطح خاصی را برای نرخ ارز هدف قرار ندادیم بلکه به سادگی حرکات آن را هموار کردیم. این یک اعتقاد را در آن زمان نشان می دهد که بازارها به طور کارآمد عمل نمی کنند و می توانند نوسانات را ایجاد کنند که بی ثبات کننده باشد.
اما این دیدگاه به تدریج جای خود را به وزن شواهد و تجربه داد. تا سال 1998 ، ما نتیجه گرفتیم که چنین مداخلات به ویژه مؤثر نیستند. ما بیهودگی تلاش برای حرکات متوسط نرخ ارز ناشی از تغییر در عوامل اساسی اساسی را دیدیم. تلاش برای مقابله با آنها کمی شبیه به ضربه زدن روی ترمزها در حالی که روی یخ می چرخید. این می تواند به لحظه ، اما نه زیاد کمک کند.
بنابراین این ما را به چه نتیجه ای میرساند؟
ما یک چارچوب سیاست داریم که به ما امکان می دهد در یک رویداد بعید که لازم باشد مداخله کنیم. این می تواند تحت دو سناریو اتفاق بیفتد. اولین مورد خرابی بازار با نوسانات شدید قیمت خواهد بود. خریداران یا فروشندگان به طور فزاینده ای تمایلی به معامله ندارند و این نشانگر عدم نقدینگی شدید در بازار کانادا-دلار است. دوم حرکات ارز شدید خواهد بود که شرایطی را که از رشد اقتصادی پایدار و طولانی مدت پشتیبانی می کند ، به طور جدی تهدید می کند. در یک تفسیر بازار ، مداخله با هدف بازگرداندن عملکرد بازار و احتمالاً بسیار کوتاه مدت خواهد بود. در حرکات ارزی شدید ، این درک شده است که مداخله بخشی از مجموعه گسترده تری از تغییرات سیاست برای برقراری مجدد اعتماد به نفس در اقتصاد کانادا خواهد بود. این چارچوب شفاف است - در وب سایت ما ارسال شده است.
بنابراین ، ما در صورت لزوم آماده مداخله هستیم. اما همانطور که گفتم ، ما نیازی به انجام این کار در هر زمان در طول دو مورد گذشته - غالباً آشفته - ندیده ایم.
با این حال ، در طی آن دوره که کانادا در مداخله هماهنگ به همراه سایر کشورها شرکت کرده است ، چند بار اتفاق افتاده است. در سال 2011 ، کانادا به اقدامی برای جلوگیری از نوسانات بیش از حد و حرکات بی نظم در نرخ ارز ین ژاپن به دنبال زلزله و در نتیجه بحران سونامی و بحران هسته ای در نیروگاه هسته ای فوکوشیما پیوست. این مداخله شامل فروش ین در برابر ارزهای داخلی ما برای ارسال سیگنال واضح مبنی بر اینکه هدف تضعیف ین و نه تقویت ارزهای دیگر است. و در سپتامبر 2000 ، ما برای حمایت از یورو به بانک مرکزی اروپا ، بانک مرکزی فدرال رزرو نیویورک ، بانک ژاپن و بانک انگلیس پیوستیم. این قسمت ها در پاسخ به تحولات استثنایی که بر سایر ارزها با اهمیت جهانی تأثیر می گذارد ، و به طور خاص هدف تأثیرگذاری بر دلار کانادا نبود.
چقدر کافی است؟
بنابراین ، چگونه باید در مورد سطح فعلی ذخایر ارزی کانادا فکر کنیم؟
در سطح بین المللی ، تعدادی از عوامل بر دارایی های ذخیره تأثیر می گذارند. در برخی موارد ، مانند چین ، جنبش در ذخایر بین المللی عمدتاً یک محصول جانبی رژیم نرخ ارز کشور و جریان تجارت و سرمایه است. تعدادی از کشورها ، به طور معمول اقتصاد در حال نوظهور ، ممکن است ذخایر بزرگی را برای جبران نوسانات در جریان سرمایه و در برخی موارد ، از عدم تعادل تجاری ناشی از نوسانات قیمت صادرات عمده خود استفاده کنند . 1 در میان اقتصادهای پیشرفته، سوئیس هنگامی که کف آن را برای نرخ ارز خود قرار داد ، دارایی های بزرگ را جمع کرد. در مقابل ، نرخ انعطاف پذیر ارز و سیاست عدم مداخله ما به ما این امکان را می دهد تا سطح بسیار کمتری از ذخایر را حفظ کنیم.
با توجه به اینکه ما به ندرت مداخله می کنیم ، چرا ذخایر داریم؟و چگونه می توانیم برای نیازهای ما مناسب باشند؟
اول ، ما باید در صورت وقایع شدیدتر و غیرممکن تر از مواردی که در دهه های اخیر تجربه کرده ایم ، برای مداخله در مورد مداخله آماده شویم. ما بطور دوره ای چنین سناریوهای افراطی را بررسی می کنیم و مقیاس مداخله مورد نیاز را تخمین می زنیم.
دومین هدف مهم ذخایر ارزی ما این است که اطمینان حاصل کنیم که دولت کانادا می تواند به تعهدات پرداخت خود در شرایطی که دسترسی عادی به بازارهای تامین مالی مختل شده یا به تاخیر بیفتد، عمل کند. ذخایر به بیمه شدن در برابر خطرات rollover برای استقراض عمومی کمک می کند. 2 در حالی که کانادا از زمان جنگ جهانی دوم با چنین مشکلاتی مواجه نشده است، دولت کانادا نیازهای نقدینگی بالقوه خود را در پی بحران مالی جهانی مجددا ارزیابی کرد. این کشور بافر بزرگتری را انتخاب کرد و بر این اساس، هم سپردههای تقاضا و هم ذخایر ارزی خود را افزایش داد.
سوم، ذخایر ارزی کانادا برای تقویت اعتماد به سلامت سیستم مالی کانادا است. آنها از جمله عوامل متعددی هستند که این کار را انجام می دهند. بانک های کانادایی ریسک های خود را با احتیاط مدیریت می کنند و به خوبی تنظیم و نظارت می شوند. حتی در طول بحران مالی، بانکها از سلامت مالی خوبی برخوردار بودند و مجبور نبودند به حمایت مستقیم رسمی تکیه کنند. ده سال بعد، موسسات مالی کانادا دارای حفاظ های زیادی از سرمایه و نقدینگی هستند و سیستم انعطاف پذیر باقی می ماند.
انتظار می رود موسسات مالی مسئولیت مدیریت قرار گرفتن در معرض ارز خارجی خود را بر عهده بگیرند. آنها برای این منظور استراتژی های پوشش دهی و تامین مالی را اجرا می کنند. در واقع، سایر وام گیرندگان عمده ارز خارجی کانادا، مانند دولت های استانی نیز همین کار را می کنند.
در صورتی که یک موسسه مالی کانادایی نیاز استثنایی به نقدینگی به دلار آمریکا یا سایر ارزهای خارجی داشته باشد، خطوط سوآپ بانک کانادا با سایر بانکهای مرکزی G7 ما را قادر میسازد تا به هر یک از چهار ارز دیگر وجوه دریافت کنیم. این خطوط در واکنش به بحران مالی جهانی معرفی شدند. آنها در پاسخ به فشارهای بازار در اروپا تجدید شدند و بعداً به توافقات دائمی تبدیل شدند. بانک کانادا هرگز از این خطوط مبادله استفاده نکرده و با درخواستی مبنی بر ارائه دلار کانادا مواجه نشده است. اما این ترتیبات در صورت نیاز در دسترس هستند.
اگرچه بسیار بعید است که ذخایر ارزی کانادا برای اهداف ثبات مالی نیاز به برداشت داشته باشد، وجود آنها اطمینان بیشتری از ایمنی و سلامت سیستم مالی کانادا ایجاد می کند. چنین اطمینانی به نوبه خود به حفظ ثبات در مواقع استرس مالی کمک می کند.
با در نظر گرفتن همه این موارد، کانادا ذخایر ارز خارجی را به عنوان یک اقدام احتیاطی در برابر حوادث شدید نگه می دارد. با وجود اینکه کانادا هیچ سابقه ای از چنین رویدادهایی نداشته است، اما از تجربه بین المللی می دانیم که ممکن است.
تا کنون، من بر نقش ذخایر کانادا در خدمت به اهداف کانادا تاکید کرده ام. همچنین باید به استفاده از ذخایر ما در نقش یک شهروند خوب جهانی اشاره کنم. بخشی از ذخایر رسمی بین المللی ما - حدود 10 میلیارد دلار - در صندوق بین المللی پول نگهداری می شود. کانادا نیز مانند تعدادی از اقتصادهای پیشرفته دیگر، بخشی از ذخایر خود را برای برنامه های صندوق بین المللی پول در دسترس قرار می دهد.
با در نظر گرفتن همه این نیازهای بالقوه، سطح ذخایر بینالمللی مایع کانادا حداقل 3 درصد از تولید ناخالص داخلی اسمی تعیین شده است - سطحی که معمولاً به طور قابل توجهی از آن فراتر میرود. این سطح برای برقراری ارتباط با مردم، آژانس های رتبه بندی اعتباری و سرمایه گذاران ساده است. در حالی که، همانطور که اشاره کردم، نسبت به بسیاری از کشورها پایین است، اما با مجموعه ای از کشورهای مشابه مانند بریتانیا و استرالیا همخوانی دارد. ما همراه با وزارت دارایی خود، این سطح را به صورت دورهای با توجه به معیارهای مختلف و مقایسههای بینالمللی بررسی میکنیم - و بهویژه با توجه به سناریوهای شدیدی که حاکی از کاهش ذخایر است. آخرین بررسی از این دست، که در سال 2016 تکمیل شد، به این نتیجه رسید که حداقل 3 درصد برای برآورده کردن نیازهای کانادا، حتی در چنین شرایط شدید، کافی است.
چگونه ذخایر خود را مدیریت کنیم؟
با توجه به اینکه هدف اولیه ذخایر بین المللی ما احتیاط است، یک هدف استراتژیک کلیدی در مدیریت آنها، حفظ استاندارد بالای نقدینگی تحت هر شرایطی است. حفظ ارزش سرمایه و بهینه سازی بازده نیز ضروری است.
برای حفظ نقدینگی، داراییهایی را نگه میداریم که سررسید میشوند یا میتوانند در مدت کوتاهی با کمترین تأثیر بازار فروخته شوند.
برای حفظ ارزش، ریسک زیان را با در اختیار داشتن یک سبد متنوع از داراییهای با کیفیت بالا، مدیریت داراییها و بدهیهای نقدی بر مبنای همسان به حداقل میرسانیم.
هدف ما دستیابی به بالاترین بازده با رعایت اهداف نقدینگی و حفظ سرمایه است.
برای حفظ نقدینگی و ارزش سرمایه داراییهای ذخیره، مدت زمان سررسید داراییهای منفرد محدود شده است که در حال حاضر حداکثر 10 سال و نیم است. این نشاندهنده این واقعیت است که اوراق بهادار کوتاهمدت معمولاً نقدشوندگی بیشتری دارند و ارزش آنها نسبت به نرخ بهره حساسیت کمتری نسبت به اوراق بهادار بلندمدت یک صادرکننده و با همان ارز دارند.
در حالی که ذخایر نقدینگی ما بین ارزها متنوع است، بیش از نیمی از آن به دلار آمریکا نگهداری می شود، زیرا نقدینگی بیشتر بازارهای دلار آمریکا است و از آنجایی که نیازهای بالقوه ارز خارجی به احتمال زیاد به دلار آمریکا است. مابقی به یورو، پوند استرلینگ و ین ژاپن نگهداری میشود. ما امکان اضافه کردن سایر ارزها را بررسی کردهایم اما تصمیم گرفتیم این کار را انجام ندهیم زیرا نقدینگی کمتری داشتند و گزینههای سرمایهگذاری کمتری وجود داشت.
اجازه دهید موضوع تطبیق دارایی و بدهی را توضیح دهم. ذخایر نقدی خارجی ما عمدتاً در حساب صندوق بورس (EFA) نگهداری می شود. این دارایی ها توسط بدهی های دولت کانادا به ارزهای خارجی یا تبدیل به ارز خارجی تامین می شود. آنها عمدتاً متشکل از اوراق بهادار ارزی خارجی هستند که عمدتاً اسناد خزانه و اوراق قرضه دولتی هستند و اوراق بهادار با درآمد ثابت منتشر شده توسط ناشران تحت حمایت دولت، نهادهای زیرمجموعه و موسسات فراملی. سایر دارایی های واجد شرایط شامل سپرده نزد بانک های تجاری، بانک های مرکزی و بانک تسویه بین المللی است.
داراییهای موجود در EFA از نظر ارز و مدت زمان با بدهیهای دولت که اوراق بهادار نقدی را تامین میکند، تطبیق داده میشود تا قرار گرفتن آن در معرض خطرات ارزی و نرخ بهره به حداقل برسد. این الزامات تطبیق بخشی از چارچوب تطبیق دارایی-بدهی (ALM) ما هستند. تا آنجا که من می دانم، هیچ بانک مرکزی دیگری به طور انحصاری ذخایر را به این روش مدیریت نمی کند.
چارچوب ALM، که به ما امکان می دهد بازده خالص مثبت به دست آوریم، با ارز شناور ما سازگار است. در واقع، اگر به طور مستمر مداخله کنیم، نمیتوانیم داراییها را با بدهیها تطبیق دهیم. این رویکرد ثابت کرده است که روشی موثر برای به حداقل رساندن نرخ بهره و ریسک ارز خارجی برای موقعیت مالی دولت است. با این حال، هنوز ریسک بازار باقیمانده ای وجود دارد که از مواجهه های اعتباری ذاتی در دارایی ها و بدهی ها ناشی می شود - و فقدان همبستگی کامل بین این دو. از آنجایی که EFA عمدتاً با مبادلات ارزی متقابل تأمین می شود، سطوح غیرصفری از ریسک پایه وجود دارد. همچنین یک عنصر ریسک اعتباری وجود دارد، هم در مورد ناشران دارایی های ذخیره و هم طرف مقابل سوآپ.
ما ارزیابیهای ریسک خود را انجام میدهیم، از جمله ریسک اعتباری، که در پاسخ به درخواست هیئت ثبات مالی برای کاهش اتکا به آژانسهای رتبهبندی اعتبار، آن را به طور قابل توجهی افزایش دادهایم.
در مقیاس بزرگ، تفاوت بین رویکرد ما به مدیریت ذخایر و سایر مدیران ذخیره مربوط به اندازه نسبتاً کوچک ذخایر ما، چارچوب ALM ما و تمرکز ما بر نقدینگی است. بسیاری از کشورها به دنبال بازدهی بالاتر، به دنبال یافتن طبقات دارایی جایگزین، مانند اوراق قرضه و سهام با بازده بالاتر هستند. علاوه بر این، اکثر کشورها دارای موقعیت خالص دارایی هستند، به این معنی که آنها مستقیماً در معرض تغییرات ارز هستند. این امر نیاز به تنوع به ارزهای دیگر را افزایش می دهد. از آنجایی که پرتفوی ما مطابق دارایی و بدهی است، نوسانات در بازارهای ارز برای ما کمتر نگران کننده است.
در اینجا باید یک کلمه کوتاه در مورد طلا بگویم. برخی از کشورها به دلایل نمادین بخش هایی از ذخایر خود را به طلا نگه می دارند. کانادا ندارد. در سال 1980، دولت سیاست فروش طلای خود را با سرعتی تدریجی و کنترل شده اجرا کرد تا بازدهی EFA را افزایش دهد. شمش طلا به عنوان مثال، اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده به عنوان مایع در نظر گرفته نمی شود و تا جایی که ممکن است تحویل فیزیکی در آن دخیل باشد، می تواند هزینه های قابل توجهی برای حمل و نقل و ذخیره سازی ایمن داشته باشد. به این ترتیب، طلا به خوبی در چارچوب تطبیق دارایی ها قرار نمی گیرد. عواید حاصل از فروش طلا در دارایی های باکیفیت، سودآور و ارز خارجی سرمایه گذاری شد. اگرچه ممکن است این داراییها وزن فیزیکی اطمینانبخش یک شمش طلا را نداشته باشند، ما معتقدیم که برای اهدافی که ذخیره میکنیم مناسبتر هستند. آخرین شمش طلای دولت در سال 2003 دفع شد. ذخایر طلای باقی مانده سکه بود که از آن زمان نیز فروخته شده است.
دلار ما به عنوان ارز ذخیره
یکی از تحولات نسبتاً اخیر دلار ما که به دقت آن را رصد می کنیم، استفاده از آن به عنوان ارز ذخیره خارجی توسط سایر کشورها است. پس از بحران مالی جهانی، بانک های مرکزی و مقامات پولی در سراسر جهان شروع به اضافه کردن دارایی های دلار کانادا به پرتفوی ذخیره خود کردند. ذخایر به دلار کانادا در حال حاضر حدود 200 میلیارد دلار است که نزدیک به 2 درصد کل جهان است.
حرکت برای نگهداری بخشی از ذخایر به دلار کانادا بخشی از یک استراتژی گسترده تر تنوع ذخایر است. همچنین، به نوعی، رأی اعتماد به کانادا است: مدیران ذخایر به ما می گویند که جذب سیستم مالی سالم و موقعیت مالی کانادا شده اند، همانطور که در رتبه های اعتباری بالای آن منعکس شده است.
حتی اگر دلار کانادا تنها سهم کمی از ذخایر جهانی باشد ، کل تخصیص به دلار ما ممکن است نسبت به اندازه بازار ما بزرگ باشد. همراه با این واقعیت که برخی از اوراق بهادار ذخیره خرید و نگهدارنده هستند ، ورود مدیران ذخیره ممکن است تأثیر مادی در بازارهای مالی کانادا ، به ویژه بازارهای اوراق قرضه دولتی که این جریان ها در آن متمرکز هستند داشته باشند. اگرچه جریان ها نسبتاً پایدار هستند ، اما ممکن است فشار رو به پایین بر بازده وارد کنند و هزینه های بودجه دولت را کاهش دهند. در عین حال ، حضور فزاینده این سرمایه گذاران بزرگ خرید و نگهدارنده ممکن است به دلیل تأثیرات در تجارت ثانویه بازار و در دسترس بودن وثیقه ، بر نقدینگی بازارها تأثیر منفی بگذارد. ما همچنان به ارزیابی تأثیر چنین فعالیتی در بازار اوراق قرضه و پیامدهای احتمالی آن برای ثبات مالی ، به ویژه که بازار بدهی دولت و بازار مرتبط با توافق نامه های خرید مجدد بازارهای اصلی بودجه است. ما همچنین به طور مرتب عملیات بازار خود را مرور می کنیم ، تأثیرات دارندگان مختلف را به رسمیت می شناسیم و سیاست هایی را اجرا می کنیم که در تأمین یا افزایش نقدینگی از طریق repo ، وام های اوراق بهادار و مدیریت ترازنامه خود کمک می کند.
سرانجام ، تأثیر ذخایر خودمان بر نرخ ارز به دلیل سیاست عدم مداخله و تطبیق دارایی ما ناچیز است. با این حال ، ذخایر با بیان شده در کانادا در بانکهای مرکزی خارجی و همچنین تخصیص به دارایی های کانادایی-دلار توسط سرمایه گذاران خصوصی خارجی ممکن است باعث قدردانی از دلار ما در زمان ورود پرتفوی سنگین شود.
نتیجه
برای نتیجه گیری ، من می خواهم به توافق نامه های جدید ایالات متحده-ایالات متحده-مکزیک (CUSMA) یا USMCA ، که در اینجا شناخته شده است ، لمس کنم ، که امضا شده است اما هنوز تصویب نشده است. در یک فصل ، طرفین از دستکاری نرخ ارز خود برای به دست آوردن یک مزیت تجاری ناعادلانه ، مجذوب می شوند. این یک مسئله بحث برانگیز برای ما نیست. ما مدتهاست که برای جذب شوک های خارجی و کوسن اقتصاد از تأثیر آنها به نرخ ارز انعطاف پذیر در بازار متکی هستیم. این سیاست به خوبی به کانادا خدمت کرده است. بدون داشتن یک ارز آزاد شناور ، قیمت ها ، دستمزدها و بیکاری به طرز چشمگیری نوسان می کند و باعث ایجاد ویرانی برای افراد و مشاغل می شود. نرخ ارز انعطاف پذیر برای ما ضروری است که بتوانیم یک سیاست پولی مستقل را دنبال کنیم.
ما با توجه به چارچوب ما برای مدیریت ذخایر ارزی و انتشار داده های مربوطه ، استاندارد بالایی از شفافیت را حفظ می کنیم. این گفتار گام دیگری برای اطمینان از درک چارچوب ما به خوبی است.
من می خواهم از وندی چان ، اریک چوینارد ، مروین مرکفسکی و ماکسم پادالکو بخاطر کمک آنها در تهیه این سخنرانی تشکر کنم.