برخی از مدیران تحت فشار رونق می گیرند. دیگران پژمرده می شوند. آیا دلیل همه در سرشان است؟به ندرت. دستاوردهای پایدار خواستار قدرت جسمی و عاطفی و همچنین یک عقل تیز است. برای به وجود آوردن ذهن ، بدن و روح به اوج وضعیت ، مدیران باید یاد بگیرند که ورزشکاران کلاس جهانی از قبل می دانند: بازیابی انرژی به همان اندازه هزینه کردن آن مهم است.
اگر کیفیتی وجود داشته باشد که مدیران به دنبال خود و کارمندان خود باشند ، در مواجهه با فشار روزافزون و تغییر سریع ، عملکرد بالایی دارد. اما منبع چنین عملکردی به اندازه چشمه جوانان گریزان است. نظریه پردازان مدیریت مدتهاست که سعی در شناسایی دقیقاً آنچه باعث می شود برخی از افراد تحت فشار شکوفا شوند و برخی دیگر برابر شوند. ما معتقدیم که آنها فقط پاسخ های جزئی به دست آورده اند: پاداش های غنی مادی ، فرهنگ مناسب ، مدیریت توسط اهداف.
به اعتقاد ما ، مشکل اکثر رویکردها این است که آنها فقط از گردن به بالا با افراد سر و کار دارند و عملکرد بالا را در درجه اول با ظرفیت شناختی مرتبط می کنند. در سالهای اخیر تمرکز فزاینده ای بر رابطه بین هوش هیجانی و عملکرد بالا صورت گرفته است. چند نظریه پرداز به بعد معنوی پرداخته اند - چقدر ارزشهای عمیق تر و احساس هدف بر عملکرد تأثیر می گذارد. تقریباً هیچ کس به نقشی که توسط ظرفیت های جسمی ایفا کرده است توجه نکرده است. ما پیدا کرده ایم که یک رویکرد موفق برای عملکرد بالا پایدار ، باید همه این عناصر را جمع کند و فرد را به عنوان یک کل در نظر بگیرد. بنابراین ، تئوری یکپارچه مدیریت عملکرد ما به بدن ، احساسات ، ذهن و روح می پردازد. ما این سلسله مراتب را هرم عملکرد می نامیم. هر یک از سطوح آن عمیقاً بر دیگران تأثیر می گذارد و عدم رسیدگی به هر یک از آنها عملکرد را به خطر می اندازد.
هرم با کارایی بالا
عملکرد اوج در تجارت غالباً به عنوان ماده ای از قدرت مغزی ارائه شده است ، اما ما عملکرد را به عنوان هرمی می بینیم. بهزیستی فیزیکی پایه و اساس آن است. بالاتر از آن به سلامت عاطفی ، سپس حدت ذهنی و در بالا ، حس هدف است. وضعیت عملکرد ایده آل - عملکرد عملکرد تحت فشار - هنگامی که همه سطوح با هم کار می کنند به دست می آید.
آیین هایی که نوسان را ترویج می کنند - هزینه ریتمیک و بازیابی انرژی - به سطح هرم می پیوندند. به عنوان مثال ، ورزش شدید می تواند احساس بهزیستی عاطفی ایجاد کند و راه را برای عملکرد اوج ذهنی پاک کند.
رویکرد ما ریشه در دو دهه ای دارد که جیم لوهر و همکارانش در LGE با ورزشکاران کلاس جهانی کار کردند. چندین سال پیش، ما دو نفر شروع به توسعه نسخه جامع تری از این تکنیک ها برای مدیرانی کردیم که با تقاضاهای بی سابقه ای در محل کار مواجه بودند. در واقع، ما متوجه شدیم که این مدیران "ورزشکاران شرکتی" هستند. اگر قرار بود در مدت طولانی در سطوح بالا عملکرد داشته باشند، ما فرض کردیم، باید به همان شیوه سیستماتیک و چند سطحی تمرین کنند که ورزشکاران کلاس جهانی انجام می دهند. ما اکنون مدل خود را بر روی هزاران مدیر آزمایش کرده ایم. بهبود چشمگیر عملکرد کاری آنها و افزایش سلامت و شادی آنها فرضیه اولیه ما را تأیید می کند. در صفحات بعدی، رویکرد خود را به تفصیل شرح می دهیم.
وضعیت عملکرد ایده آل
در تمرین ورزشکاران، ما هرگز بر مهارتهای اولیه آنها تمرکز نکردهایم - اینکه چگونه به یک سرویس ضربه بزنیم، چوب گلف را تاب دهیم یا به توپ بسکتبال شلیک کنیم. به همین ترتیب، در تجارت به شایستگیهای اولیه مانند سخنرانی در جمع، مذاکره یا تجزیه و تحلیل ترازنامه نمیپردازیم. تلاشهای ما در عوض کمک به مدیران اجرایی برای ایجاد ظرفیتهای خود برای آنچه که شایستگیهای حمایتی یا ثانویه نامیده میشود، از جمله استقامت، قدرت، انعطافپذیری، خودکنترلی و تمرکز است. افزایش ظرفیت در همه سطوح به ورزشکاران و مدیران اجرایی این امکان را میدهد تا استعدادها و مهارتهای خود را به طور کامل فعال کنند و در طول زمان عملکرد بالا را حفظ کنند - شرایطی که ما آن را حالت عملکرد ایدهآل (IPS) مینامیم. بدیهی است که مدیران حتی اگر سیگار بکشند، مشروب بنوشند و وزن زیادی داشته باشند، یا فاقد مهارت های عاطفی یا هدف بالاتری برای کار باشند، می توانند موفقیت آمیز عمل کنند. اما آنها نمی توانند با تمام پتانسیل خود یا بدون هزینه در طول زمان عمل کنند - برای خود، خانواده و شرکت هایی که برای آنها کار می کنند. به زبان ساده، بهترین بازیگران بلندمدت از انرژی مثبت در تمام سطوح هرم عملکرد بهره می برند.
تحقیقات گسترده در علوم ورزشی تأیید کرده است که ظرفیت بسیج انرژی بر اساس تقاضا، پایه IPS است. کار خود ما نشان داده است که مدیریت موثر انرژی دارای دو جزء کلیدی است. اولین مورد، حرکت موزون بین مصرف انرژی (استرس) و تجدید انرژی (بازیابی) است که ما آن را "نوسان" می نامیم. در آزمایشگاه زنده ورزش، متوجه شدیم که دشمن واقعی عملکرد بالا، استرس نیست، که هر چند متناقض به نظر برسد، در واقع محرک رشد است. بلکه مشکل عدم وجود بهبودی منظم و متناوب است. استرس مزمن بدون ریکاوری ذخایر انرژی را تحلیل میبرد، منجر به فرسودگی شغلی و خرابی میشود و در نهایت عملکرد را تضعیف میکند. تشریفاتی که نوسان را تقویت می کنند - استرس ریتمیک و ریکاوری - دومین جزء عملکرد بالا هستند. این روالهای بسیار دقیق و آگاهانه توسعهیافته که مرتباً تکرار میشوند، به مرور زمان خودکار میشوند.
همان روشهایی که ورزشکاران کلاس جهانی را قادر میسازد تحت فشار به IPS برسند، حداقل برای رهبران کسبوکار به همان اندازه مؤثر خواهد بود - و شاید حتی در زندگی آنها مهمتر باشد. خواستههای مدیران برای حفظ عملکرد بالا هر روز و هر روز، سال به سال، چالشهای پیش روی هر ورزشکاری را که تا به حال آموزش دادهایم، کمکم میکند. به عنوان مثال، یک ورزشکار حرفه ای متوسط، بیشتر وقت خود را صرف تمرین می کند و تنها درصد کمی - حداکثر چند ساعت در روز - در واقع به رقابت می پردازد. در مقابل، مدیران معمولی تقریباً هیچ زمانی را به آموزش اختصاص نمی دهند و باید 12، 12، 14 ساعت در روز یا بیشتر بر حسب نیاز کار کنند. ورزشکاران از چندین ماه تعطیلات خارج از فصل لذت می برند، در حالی که اکثر مدیران خوش شانس هستند که سه یا چهار هفته در سال تعطیلات داشته باشند. حرفه یک ورزشکار حرفه ای متوسط هفت سال طول می کشد. مدیران متوسط می توانند انتظار داشته باشند 40 تا 50 سال کار کنند.
البته، حتی ورزشکاران شرکتی که در همه سطوح تمرین می کنند روزهای بدی خواهند داشت و با چالش هایی مواجه می شوند که نمی توانند بر آنها غلبه کنند. زندگی سخت است و برای بسیاری از مدیرانی که گرسنگی دارند، فقط سخت تر می شود. اما این دقیقاً هدف ماست. در حالی که تغییر شرایط بیرونی همیشه در اختیار ما نیست، اما میتوانیم برای مدیریت بهتر وضعیت درونی خود تمرین کنیم. هدف ما این است که به ورزشکاران شرکتی کمک کنیم تا از تمام ظرفیت های خود برای پیشرفت در سخت ترین شرایط استفاده کنند و از دوره های استرس زا قوی تر، سالم تر و مشتاق تر برای چالش بعدی بیرون بیایند.
ظرفیت فیزیکی
انرژی را می توان به سادگی به عنوان ظرفیت انجام کار تعریف کرد. روند آموزش ما در سطح فیزیکی آغاز می شود زیرا بدن منبع اساسی انرژی ما است - پایه و اساس هرم عملکرد. شاید بهترین الگوی برای ظرفیت ساختمان ، وزنه برداری باشد. چندین دهه تحقیقات علمی ورزشی نشان داده است که کلید افزایش قدرت جسمی پدیده ای است که به عنوان ابر جبران خسارت شناخته می شود-در اصل ایجاد نسبت های تعادل در استراحت کار است. در وزنه برداری ، این شامل استرس عضله تا جایی است که الیاف آن به معنای واقعی کلمه شروع به تجزیه می کنند. با توجه به یک دوره بهبودی کافی (به طور معمول حداقل 48 ساعت) ، عضله نه تنها بهبود می یابد بلکه قوی تر می شود. اما در استرس عضله بدون استراحت ادامه دهید و نتیجه آن آسیب حاد و مزمن خواهد بود. در مقابل ، عدم استرس عضله منجر به ضعف و آتروفی می شود.(فقط به مدت چند هفته به بازوی بازیگران فکر کنید.) در هر دو مورد ، دشمن استرس ندارد ، خطی بودن آن است - عدم نوسان بین هزینه های انرژی و بهبودی.
ما برای اولین بار با مشاهده تنیس بازیکنان در سطح جهانی در Crucible of Match بازی ، قدرت آیین ها را برای بهبود سریع درک کردیم. ما کشف کردیم که بهترین رقبا در 15 یا 20 ثانیه بین امتیازات از آیین های بازیابی دقیق استفاده می کنند - اغلب بدون اینکه حتی از آن آگاه باشند. روال های بین نقطه آنها شامل تمرکز بر روی رشته های راکت های آنها برای جلوگیری از حواس پرتی ، فرض یک وضعیت اعتماد به نفس و تجسم چگونگی بازی آنها می خواهد. این روال اثرات فیزیولوژیکی شگفت انگیز دارد. هنگامی که ما در طول مسابقات خود بازیکنان را به مانیتور ضربان قلب تبدیل کردیم ، رقبای با سازگار با آیین های ثابت نوسان چشمگیر را نشان دادند ، ضربان قلب آنها در حین بازی به سرعت افزایش می یابد و سپس بین امتیازات 15 ٪ به 20 ٪ کاهش می یابد.
اثرات ذهنی و عاطفی روال دقیق بین نقطه به همان اندازه معنی دار است. آنها به بازیکنان این امکان را می دهند که از احساسات منفی جلوگیری کنند ، ذهن خود را متمرکز کنند و برای نکته بعدی آماده شوند. در مقابل ، بازیکنانی که فاقد آیین های بین نقطه هستند ، یا آنها را متناقض تمرین می کنند ، خطی می شوند-آنها بدون بهبودی انرژی زیادی را صرف می کنند. صرف نظر از استعداد یا سطح تناسب اندام ، آنها در برابر ناامیدی ، اضطراب و از دست دادن تمرکز آسیب پذیرتر می شوند و به احتمال زیاد تحت فشار خفه می شوند.
همین درس در مورد ورزشکاران شرکتی که آموزش می دهیم صدق می کند. ما توضیح می دهیم که مشکل آنقدر نیست که زندگی آنها به طور فزاینده ای استرس زا باشد زیرا آنها بسیار بی امان خطی هستند. به طور معمول ، آنها خود را از نظر روحی و عاطفی خیلی سخت و از نظر جسمی خیلی سخت می کشند. هر دو شکل خطی عملکرد را تضعیف می کنند.
هنگامی که ما با مریلین کلارک ، مدیر عامل سالومون اسمیت بارنی شروع به کار کردیم ، تقریباً هیچ نوسانات در زندگی خود نداشت. کلارک ، که در اواخر دهه 30 است ، دفتر کلیولند شرکت را اداره می کند. او همچنین مادر سه فرزند خردسال است و همسرش به خودی خود یک مدیر اجرایی پرقدرت است. از نظر همه ظاهر ، کلارک زندگی قابل ملاحظه ای را پشت سر می گذارد ، و او برای شکایت از آن دلخور بود. با این حال ، شیوه زندگی پرشور او هزینه ای را انجام می داد ، که پس از برخی از تحقیقات مشخص شد. در صبح ها ، که به طور موقت توسط قهوه و کلوچه سوخت ، هوشیار و پرانرژی بود. با این حال ، تا بعد از ظهر ، انرژی او به وجود آمد ، و او بقیه روز را با اراده اراده کامل طی کرد. در هنگام ناهار ، هنگامی که او می توانست چند لحظه آرام را برای بهبودی بگذارد ، فهمید که نمی تواند به کارمندانی که در دفتر خود صف کشیدند و به دنبال مشاوره و پشتیبانی بودند ، بگوید. بین خواسته های شغلش ، همکاران و خانواده اش ، تقریباً هیچ وقت برای خودش نداشت. ناامیدی او بی سر و صدا رشد کرد.
ما کار خود را با کلارک با استفاده از ظرفیت بدنی او شروع کردیم. در حالی که او به عنوان یک نوجوان و یک بازیکن لاکروز تمام آمریکایی در کالج یک ورزشکار پرشور بوده است ، رژیم تناسب اندام وی برای چند سال گذشته محدود به نشستن های گاه به گاه قبل از خواب بود. از آنجا که او در مورد رابطه بین انرژی و عملکرد بالا اطلاعات بیشتری کسب کرد ، کلارک موافقت کرد که اولویت اول او بازگشت به شکل است. او می خواست از نظر جسمی احساس بهتری داشته باشد ، و از تجربه گذشته می دانست که اگر تمرینات منظم را در برنامه خود ایجاد کند ، روحیه او بهبود می یابد.
از آنجا که عادت های قدیمی سخت می میرند ، ما به کلارک کمک کردیم تا آیین های مثبت را برای جایگزینی آنها ایجاد کند. بخشی از کار ایجاد یک محیط حمایتی بود. همكاری كه كلارك با آنها آموزش دیده بود ، منبع تشویق و حتی دلخراش شد ، زیرا او روال را تأسیس كرد كه قبلاً غیرقابل تصور به نظر می رسید. کلارک متعهد شد سه روز در هفته ، دقیقاً ساعت 1 بعد از ظهر ، در یک سالن ورزشی نزدیک کار کند. او همچنین همسر خود را برای تماشای بچه ها ثبت نام کرد تا بتواند شنبه ها و یکشنبه ها در یک تمرین قرار بگیرد.
تمرینات منظم به کلارک کمک کرده است تا مرزهای کاری و زندگی مشخصی ایجاد کند و حس خود را به عنوان یک ورزشکار به او بازگرداند. اکنون، کلارک به جای اینکه بعدازظهرها در یک مخزن انرژی غوطه ور شود و به یک آب نبات دست پیدا کند، از تمرینات خود به دفتر باز می گردد و احساس انرژی مجدد می کند و بهتر می تواند تمرکز کند. استرس جسمانی نه تنها منبعی برای استقامت بیشتر، بلکه برای بهبود عاطفی و ذهنی نیز شده است. کلارک متوجه می شود که می تواند ساعت های کمتری کار کند و کارهای بیشتری انجام دهد. و در نهایت، از آنجایی که او دیگر احساس فشار مزمن ندارد، معتقد است که رئیس بهتری شده است. او می گوید: «بدن من احساس می کند دوباره بیدار شده است."من بسیار آرام تر هستم و رنجشی که از تمام خواسته هایی که از خود داشتم از بین رفته است."
کلارک از دیگر اعضای شرکت خود الهام گرفته است تا عضویت در باشگاه سلامت را دریافت کنند. او و چندین همکارش در حال یارانه دادن به کارمندانی هستند که به راحتی نمی توانند از عهده این هزینه برآیند. او میگوید: «ما فقط درباره جوایز تجاری و اینکه چه کسی کدام حساب را پوشش میدهد با یکدیگر صحبت نمیکنیم. اکنون به این موضوع نیز مربوط میشود که آیا تمرینات خود را انجام دادهایم و چقدر در حال ریکاوری هستیم. ما چیز سالمی را به اشتراک میگذاریم و این باعث گرد هم آمدن مردم شده است.»
البته ورزشکار شرکتی تنها با ورزش یک پایه فیزیکی قوی ایجاد نمی کند. مناسک خوب خوابیدن و غذا خوردن برای مدیریت موثر انرژی ضروری است. وقتی برای اولین بار با رودی بورنئو، نایب رئیس Macy’s West آشنا شدیم، او از سطوح انرژی نامنظم، نوسانات خلقی گسترده و مشکل در تمرکز شکایت داشت. اضافه وزن هم داشت. مانند بسیاری از مدیران - و اکثر آمریکایی ها - عادات غذایی او ضعیف بود. او معمولاً روزهای طولانی و پرمسافرت خود را با حذف صبحانه آغاز میکرد - معادل حرکت به خط شروع ایندیاناپولیس 500 با یک مخزن سوخت تقریباً خالی. ناهار به اندازه قابل توجه بود و بورنئو از میان وعده های شیرین برای مبارزه با گرسنگی اجتناب ناپذیر بعد از ظهر خود استفاده کرد. این غذاها سطح گلوکز خون او را افزایش داد و به او یک تکان سریع انرژی داد، اما به سرعت از بین رفت. شام اغلب یک غذای غنی و چندغهری بود که در اواخر عصر خورده می شد. هضم این مقدار غذا خواب بورنئو را مختل کرد و صبحها احساس تنبلی و بیحالی در او ایجاد کرد.
همانطور که با کلارک انجام دادیم، به بورنئو کمک کردیم تا عادات بدش را با آیینهای مثبت جایگزین کند و از نحوه غذا خوردن او شروع شد. ما توضیح دادیم که با خوردن سبک اما اغلب، او می تواند سطح ثابتی از انرژی را حفظ کند.(برای توضیح کامل تر از تمرینات اساسی، خوردن و خواب، به نوار کناری "یک پایه محکم" مراجعه کنید.) بورنئو اکنون هر روز صبحانه می خورد – معمولاً یک نوشیدنی با پروتئین بالا به جای قهوه و شیرینی. ما همچنین تحقیقات کرونوبیولوژیست ها را به او نشان دادیم که نشان می دهد بدن و ذهن هر 90 تا 120 دقیقه نیاز به بهبودی دارند. او با استفاده از این چرخه به عنوان مبنای برنامه غذایی خود، یخچالی را در کنار میز خود نصب کرد و شروع به خوردن پنج یا شش وعده غذایی کوچک اما مغذی در روز و نوشیدن مکرر آب کرد. او همچنین تاکید در تمرینات خود را به تمرینات اینتروال معطوف کرد که باعث افزایش استقامت و سرعت ریکاوری او شد.
یک بنیاد شرکتی
در اینجا استراتژی های اساسی ما برای تجدید انرژی در سطح فیزیکی آمده است. برخی از آنها آنقدر آشنا هستند که به نویز پس زمینه تبدیل شده اند و به راحتی می توان آنها را نادیده گرفت. به همین دلیل است که آنها را تکرار می کنیم. اگر هر یک از این استراتژیها در حال حاضر بخشی از زندگی شما نیستند، فقدان آنها ممکن است به دلیل خستگی، تحریکپذیری، عدم انعطافپذیری عاطفی، مشکل در تمرکز، و حتی احساس هدفمندی کمک کند.
1. در واقع تمام کارهای سالمی را که می دانید باید انجام دهید، انجام دهید. پنج یا شش وعده غذایی کوچک در روز بخورید. افرادی که فقط یک یا دو وعده غذایی در روز می خورند، بدن خود را به حالت حفاظتی وادار می کنند که به متابولیسم کندتر تبدیل می شود. همیشه صبحانه بخورید: خوردن اول صبح به بدن شما این سیگنال را میفرستد که برای حفظ انرژی نیازی به کاهش متابولیسم ندارد. یک رژیم غذایی متعادل بخورید. علیرغم تمام تحقیقات متضاد تغذیهای، شواهد زیادی نشان میدهد که نسبت رژیم غذایی سالم 50 تا 60 درصد کربوهیدراتهای پیچیده، 25 تا 35 درصد پروتئین و 20 تا 25 درصد چربی است. قندهای ساده را به طرز چشمگیری کاهش دهید. قند علاوه بر اینکه نشان دهنده کالری های خالی است، باعث افزایش سطح گلوکز خون می شود که باعث کاهش انرژی می شود. روزانه چهار تا پنج لیوان 12 اونس آب بنوشید، حتی اگر احساس تشنگی نمی کنید. تقریباً نیمی از جمعیت با کم آبی مزمن خفیف راه می روند. و در نهایت، در لیست "می دانید که باید": فعالیت بدنی داشته باشید. ما اکیداً سه تا چهار تمرین 20 تا 30 دقیقهای قلبی عروقی در هفته را توصیه میکنیم، که شامل حداقل دو جلسه فواصل زمانی میشود – دورههای کوتاه فعالیت شدید و به دنبال آن دورههای ریکاوری کوتاه.
2. زود بخوابید و زود بیدار شوید. جغدهای شب در مواجهه با نیازهای دنیای تجارت امروز زمان بسیار دشوارتری دارند، زیرا معمولاً آنها هنوز باید با پرندگان اولیه کنار بیایند. آنها اغلب صبحها گیج و بیتمرکز هستند و برای حفظ انرژی خود به کافئین و میان وعدههای شیرین وابسته هستند. شما می توانید مراسم خواب جدیدی را ایجاد کنید. ساعت های بیولوژیکی در ژن های ما ثابت نیستند.
3. زمان خواب و بیدار شدن را ثابت نگه دارید. همانطور که تعداد ساعتهایی که میخوابید (به طور ایدهآل ۷ تا ۸) اهمیت دارد، ثبات موج بهبودی است که ایجاد میکنید. چرخههای خواب منظم به تنظیم ساعتهای بیولوژیکی دیگر کمک میکند و احتمال اینکه خوابی که میگیرید عمیق و آرام باشد را افزایش میدهد.
4. هر 90 تا 120 دقیقه به دنبال بهبودی باشید. کرونوبیولوژیست ها دریافته اند که سطح هورمون، گلوکز و فشار خون بدن هر 90 دقیقه یا بیشتر کاهش می یابد. با ناتوانی در جستجوی بهبودی و غلبه بر چرخه های طبیعی استرس و استراحت بدن، ظرفیت کلی به خطر می افتد. همانطور که از ورزشکاران آموختهایم، حتی استراحتهای کوتاه و متمرکز نیز میتواند باعث بهبود قابل توجهی شود. ما پنج منبع ترمیم را پیشنهاد می کنیم: چیزی بخورید، هیدراته کنید، حرکت فیزیکی داشته باشید، کانال ها را از نظر ذهنی تغییر دهید و کانال ها را از نظر احساسی تغییر دهید.
5. حداقل دو تمرین با وزنه در هفته انجام دهید. هیچ شکلی از ورزش قویتر از تمرین با وزنه، نشانگرهای سن را برمیگرداند. قدرت را افزایش می دهد، پوکی استخوان را به تاخیر می اندازد، متابولیسم را سرعت می بخشد، تحرک را افزایش می دهد، وضعیت بدن را بهبود می بخشد و انرژی را به طور چشمگیری افزایش می دهد.
مناسک تغذیه ای و تناسب اندام بورنئو علاوه بر کاهش وزن و ایجاد احساس بهتر در او، تأثیر چشمگیری بر دیگر جنبه های زندگی او داشته است. او میگوید: «من اکنون برای ذهنم و بدنم ورزش میکنم. در سن 59 سالگی، انرژی بیشتری نسبت به همیشه دارم و می توانم آن را برای مدت طولانی تری حفظ کنم. برای من، مناسک جام مقدس هستند. استفاده از آنها برای ایجاد تعادل روی همه جنبههای زندگی من تأثیر گذاشته است: مثبتتر ماندن، رسیدگی به مسائل دشوار منابع انسانی، برخورد با تغییرات، رفتار بهتر با مردم. من واقعاً معتقدم که وقتی یاد می گیرید از خود مراقبت کنید، انرژی و اشتیاق را برای مراقبت بیشتر از دیگران آزاد می کنید.
ظرفیت عاطفی
بلوک بعدی IPS ظرفیت عاطفی است - آب و هوای داخلی که از عملکرد اوج پشتیبانی می کند. در طول تحقیقات اولیه ما ، از صدها ورزشکار خواسته ایم تا توصیف کنند که چه احساسی دارند که در بهترین حالت خود عمل می کنند. به طور مداوم ، آنها از کلماتی مانند "آرام" ، "به چالش کشیده" ، "درگیر" ، "متمرکز" ، "خوش بینانه" و "با اعتماد به نفس" استفاده می کردند. همانطور که اسپرینتر ماریون جونز پس از کسب یکی از مدال های طلای خود در بازی های المپیک در سیدنی ، آن را بیان کرد: "من اینجا هستم که یک توپ دارم. این یک زمان استرس زا در زندگی من نیست. این زمان بسیار شاد است. "وقتی بعداً از همان سؤال از مأموران اجرای قانون ، پرسنل نظامی ، جراحان و مدیران شرکت پرسیدیم ، آنها از زبان بسیار مشابهی برای توصیف وضعیت عملکرد ایده آل خود استفاده کردند.
همانطور که احساسات مثبت انرژی را که باعث افزایش عملکرد ، احساسات منفی می شود - ایجاد ، بی حوصلگی ، عصبانیت ، ترس ، نارضایتی و غم و اندوه - انرژی تخلیه می کند. با گذشت زمان ، این احساسات می توانند به معنای واقعی کلمه سمی ، افزایش ضربان قلب و فشار خون ، افزایش تنش عضلات ، دید محدود کننده و در نهایت عملکرد فلج کننده باشند. به عنوان مثال ، ورزشکاران با اضطراب ، به احتمال زیاد در رقابت خفه می شوند ، به عنوان مثال ، در حالی که عصبانیت و ناامیدی ظرفیت خود را برای تمرکز آرام خراب می کند.
تأثیر احساسات منفی بر عملکرد کسب و کار ظریف تر است اما کمتر ویرانگر است. آلن ، یک مدیر اجرایی در یک شرکت سرمایه گذاری ، مرتباً سفر می کند و نظارت بر نیمی از دفاتر در سراسر کشور را بر عهده دارد. ما آموختیم که همکاران و زیردستانش او را به عنوان یک کمال گرا و یک رئیس غالباً انتقادی یاد گرفتیم که ناامیدی و بی حوصلگی آن گاهی اوقات به تیرادهای عصبانی جوش می خورد. کار ما بر کمک به آلن برای یافتن راه هایی برای مدیریت مؤثرتر احساسات خود متمرکز شده است. ما توضیح دادیم که عصبانیت او یک احساس واکنشی بود ، یک پاسخ جنگ یا پرواز به موقعیت هایی که وی به عنوان تهدیدآمیز تلقی می کرد. برای مدیریت مؤثرتر ، وی نیاز داشت تا تجربه درونی تهدید خود را تحت استرس به یکی از چالش ها تبدیل کند.
یک رژیم تمرین منظم استقامت آلن را ایجاد کرد و راهی برای سوزاندن تنش به او داد. اما از آنجا که برنامه سفر شدید او اغلب در راه تمرینات خود قرار می گرفت ، ما همچنین به او کمک کردیم تا یک مراسم پنج مرحله ای دقیق را توسعه دهد تا هر زمان که تهدید به فوران می کرد ، احساسات منفی خود را در بر بگیرد. چالش اولیه او این بود که بیشتر از سیگنال های بدن او آگاه شود که او در لبه است - تنش فیزیکی ، قلب مسابقه ، سفتی در سینه او. وقتی احساس کرد که این احساسات بوجود می آید ، اولین قدم او این بود که چشمان خود را ببندد و چندین نفس عمیق بکشد. بعد ، او آگاهانه ماهیچه ها را در چهره خود آرام کرد. سپس ، او تلاش کرد تا صدای خود را نرم کند و آهسته تر صحبت کند. پس از آن ، او سعی کرد خود را در کفش شخصی که هدف عصبانیت او بود قرار دهد - تا تصور کند که چه احساسی دارد. سرانجام ، او بر قاب پاسخ خود به زبان مثبت متمرکز شد.
در ابتدا این آیین برای آلن احساس ناخوشایندی کرد ، بر خلاف تلاش برای یادگیری نوسان جدید گلف. بیش از یک بار او به رفتار قدیمی خود بازگشت. اما طی چند هفته ، مته پنج مرحله ای به صورت اتوماتیک تبدیل شده بود-روشی بسیار قابل اعتماد برای اتصال کوتاه مدت واکنش وی. تعداد زیادی از کارمندان گزارش دادند که وی معقول تر ، قابل دسترسی تر و ترسناک تر شده است. خود آلن می گوید که او به یک مدیر بسیار مؤثرتر تبدیل شده است.
از طریق کار ما با ورزشکاران ، ما تعدادی از آیین های دیگر را آموخته ایم که به جبران احساسات استرس و بازگرداندن انرژی مثبت کمک می کند. به عنوان مثال ، تصادفی نیست که بسیاری از ورزشکاران هنگام آماده سازی برای رقابت ، هدفون می پوشند. موسیقی اثرات فیزیولوژیکی و عاطفی قدرتمندی دارد. این می تواند باعث تغییر در فعالیت ذهنی از نیمکره سمت چپ منطقی مغز به نیمکره راست تر بصری شود. همچنین از تفکر وسواس و نگرانی تسکین می یابد. سرانجام ، موسیقی می تواند وسیله ای برای تنظیم مستقیم انرژی باشد - افزایش آن هنگام زمان انجام و پایین آمدن آن در هنگام مناسب تر برای فشرده سازی.
زبان بدن نیز بر احساسات تأثیر می گذارد. در یکی از آزمایشهای معروف، از بازیگران خواسته شد تا خشم را به تصویر بکشند و سپس تحت آزمایشهای فیزیولوژیکی متعددی قرار گرفتند، از جمله ضربان قلب، فشار خون، دمای مرکزی، پاسخ گالوانیکی پوست و سطح هورمون. در مرحله بعد، بازیگران در معرض موقعیتی قرار گرفتند که آنها را واقعاً عصبانی کرد و همان اندازه گیری ها انجام شد. عملاً هیچ تفاوتی در این دو پروفایل وجود نداشت. بازیگری مؤثر دقیقاً همان فیزیولوژی را ایجاد می کند که احساسات واقعی انجام می دهند. همه ورزشکاران بزرگ به طور غریزی این را درک می کنند. اگر آنها با اعتماد به نفس خود را تحمل کنند، در نهایت حتی در موقعیت های بسیار استرس زا، احساس اعتماد به نفس خواهند داشت. به همین دلیل است که ما مشتریان شرکتی خود را آموزش میدهیم تا «به گونهای عمل کنند که انگار» - آگاهانه ظاهری را در بیرون ایجاد میکنند که میخواهند در درون خود احساس کنند. ارسطو گفت: شما همان کاری هستید که مکررا انجام می دهید."تعالی یک عمل منحصر به فرد نیست بلکه یک عادت است."
روابط نزدیک شاید قوی ترین وسیله برای تحریک احساسات مثبت و بهبودی موثر باشد. هر کسی که از یک گردهمایی خانوادگی شاد یا یک شب با دوستان خوب لذت برده است، احساس امنیت و امنیت عمیقی را که این روابط می تواند القا کند، می داند. چنین احساساتی ارتباط نزدیکی با وضعیت عملکرد ایده آل دارد. متأسفانه، بسیاری از ورزشکاران شرکتی که ما آموزش میدهیم، معتقدند که برای اینکه بتوانند در محل کار مطابق انتظارات عمل کنند، چارهای جز گذراندن وقت خود با عزیزان ندارند. ما سعی می کنیم موضوع را مجدداً تنظیم کنیم. ما به مشتریان خود می گوییم که با اختصاص زمان بیشتر به مهم ترین روابط آنها و تعیین مرزهای واضح تر بین کار و خانه، آنها نه تنها رضایت بیشتری کسب می کنند، بلکه بهبودی لازم برای عملکرد بهتر در محل کار را نیز دریافت می کنند.
ظرفیت ذهنی
سومین سطح از هرم عملکرد - شناختی - جایی است که بیشتر آموزش های سنتی افزایش عملکرد در آن هدف قرار می گیرد. رویکردهای معمول تمایل دارند بر بهبود شایستگی ها با استفاده از تکنیک هایی مانند مهندسی مجدد فرآیند و مدیریت دانش یا با یادگیری استفاده از فناوری های پیچیده تر تمرکز کنند. هدف آموزش ما افزایش ظرفیتهای شناختی مشتریانمان است - به ویژه تمرکز، مدیریت زمان، و مهارتهای مثبت اندیشی و تفکر انتقادی.
تمرکز به سادگی به معنای انرژی متمرکز در خدمت یک هدف خاص است. هر چیزی که با تمرکز تداخل داشته باشد ، انرژی را از بین می برد. مراقبه ، که به طور معمول به عنوان یک عمل معنوی تلقی می شود ، می تواند به عنوان وسیله ای بسیار عملی برای آموزش توجه و ارتقاء بهبودی عمل کند. در این سطح ، هیچ راهنمایی از یک گورو لازم نیست. یک تکنیک مراقبه کاملاً کافی شامل نشستن بی سر و صدا و نفس کشیدن عمیق ، شمارش هر بازدم و شروع از رسیدن به ده است. از طرف دیگر ، می توانید هر بار که نفس می کشید ، یک کلمه را انتخاب کنید.
به طور مرتب تمرین می شود ، مراقبه ذهن ، احساسات و بدن را ترویج می کند و باعث بهبود انرژی می شود. به عنوان مثال ، مطالعات بیشماری نشان داده اند که مراقبه های باتجربه به ساعات قابل توجهی کمتر از خواب نسبت به افراد غیرقانونی نیاز دارند. مدیتیشن و سایر رشته های غیر شناختی همچنین می توانند فعالیت موج مغز را آهسته و تغییر در فعالیت ذهنی از نیمکره چپ مغز به سمت راست تحریک کنند. آیا تاکنون به طور ناگهانی راه حل یک مشکل آزار دهنده را در حالی که کاری "بی فکر" مانند دویدن ، کار در باغ یا آواز خواندن در دوش پیدا کرده اید ، پیدا کرده اید؟این تغییر مغز چپ و مغز راست در محل کار است-میوه نوسان ذهنی.
آیا تاکنون به طور ناگهانی راه حل یک مشکل آزار دهنده را در حالی که کاری "بی فکر" مانند دویدن ، کار در باغ یا آواز خواندن در دوش پیدا کرده اید ، پیدا کرده اید؟این تغییر مغز چپ و مغز راست در محل کار است-میوه نوسان ذهنی.
بخش عمده ای از آموزش های ما در این سطح بر کمک به ورزشکاران شرکت ها برای مدیریت آگاهانه وقت و انرژی خود متمرکز است. با دوره های متناوب استرس با تجدید ، آنها یاد می گیرند که هر 90 تا 120 دقیقه کار خود را با نیاز بدن به استراحت هماهنگ کنند. این می تواند برای دستاوردهای اجباری شرکت ها چالش برانگیز باشد. جفری اسکلار ، 39 ساله ، مدیر عامل فروش نهادی در شرکت سرمایه گذاری نیویورک Gruntal & Company ، مدتهاست که عادت کرده بود که با نیروی بی رحمانه رقبای خود را صعود کند - سخت تر و بی امان تر از هر کس دیگری. وی با کمک ما ، مجموعه ای از آیین ها را ساخت که باعث بهبودی منظم می شود و همچنین وی را قادر می سازد در حالی که ساعت های کمتری را در محل کار خود می گذراند ، در سطح بالاتری انجام دهد.
یک بار صبح و بعد از ظهر دوباره ، Sklar از کف معاملات دیوانه وار به یک دفتر آرام عقب نشینی می کند ، جایی که او 15 دقیقه در انجام تمرینات عمیق در حال گذراندن می گذراند. در هنگام ناهار ، او از دفتر خارج می شود - چیزی که او یک بار غیرقابل تصور پیدا می کرد - و حداقل 15 دقیقه در خارج از منزل قدم می زند. او همچنین پنج یا شش بار در هفته پس از کار کار می کند. در خانه ، او و همسرش ، شری ، یک مدیر اجرایی شلوغ ، پس از ساعت 8 بعد از ظهر پیمانی را برای صحبت کردن هرگز به تجارت پرداختند. آنها همچنین آخر هفته ها کار خود را از دست دادند و نزدیک به دو سال به نذر خود چسبیده اند. در طی هر یک از این سالها ، درآمد Sklar بیش از 65 ٪ افزایش یافته است.
برای جیم کانر ، رئیس جمهور و مدیرعامل Footjoy ، مجدداً زمان خود را نه تنها برای مدیریت بهتر انرژی خود بلکه ایجاد تعادل بیشتر در زندگی خود و احیای احساس اشتیاق خود به راهی تبدیل شد. کانر به ما آمده بود که می گفت احساس می کند در یک رودخانه عمیق گیر کرده است. وی توضیح می دهد: "احساسات من خاموش شد تا بتوانم با درد عاطفی زندگی مقابله کنم."وی گفت: "من تمام مجاورت زندگی خود را به حدی صاف کرده ام که نوسان ممنوع باشد. من احساس زندگی نمی کردم اما به طور مکرر آن را انجام می دادم. "
کانر به خود این سخت افزار را تحمیل کرده بود که او اولین کسی است که هر روز به مطب می رسد و آخرین نفر را ترک می کند. در واقعیت ، وی اذعان داشت ، اگر کمی دیرتر وارد شود یا کمی زودتر دو روز در هفته بگذارد ، هیچ کس اعتراض نمی کند. او فهمید که او برای او معقول است که یک یا دو روز در هفته را در یک کارخانه ماهواره ای 45 دقیقه نزدیک به خانه خود نسبت به دفتر اصلی خود بگذراند. انجام این کار می تواند در حالی که 90 دقیقه از رفت و آمد خود را قطع کرد ، روحیه را در گیاه دوم تقویت کند.
بلافاصله پس از همکاری با ما ، کانر ترتیب داد که یک دفتر در کارخانه ماهواره پاک شود. او اکنون حداقل یک روز کامل در هفته در آنجا می گذراند و باعث می شود تعدادی از افراد در آن دفتر در مورد افزایش در دسترس بودن وی اظهار نظر کنند. او یک صبح در هفته یک درس گلف را شروع کرد ، که همچنین امکان رانندگی آرام تر به دفتر اصلی خود را فراهم کرد ، زیرا او بعد از ساعت عجله در روزهای گلف در آنجا رفت و آمد می کند. علاوه بر این ، او یک روال ماهانه استراحت را با همسرش ایجاد کرد. عصرها ، او اغلب برای گذراندن وقت بیشتر با خانواده خود ، از دفتر خود خارج می شود.
کانر همچنین به طور دقیق بهبودی را در روزهای کاری خود ایجاد کرده است. "او می گوید:" این میوه و آب چه تفاوتی ایجاد می کند. "وی گفت: "من ساعت زنگ هشدار خود را برای 90 دقیقه تنظیم کردم تا از عود جلوگیری کنم ، اما من به طور غریزی این روال را در زندگی خود وارد می کنم و آن را دوست دارم. من در نتیجه بسیار پربارتر هستم و کیفیت فرایند فکر من قابل اندازه گیری است. من همچنین در مورد کارهای بزرگ در محل کار بیشتر انجام می دهم و جزئیات را به هم نمی ریزم. من بیشتر مکث می کنم تا فکر کنم و وقت بگذارم. "
آیین هایی که تفکر مثبت را تشویق می کنند ، احتمال دسترسی به وضعیت عملکرد ایده آل را نیز افزایش می دهد. بار دیگر ، کار ما با ورزشکاران برتر قدرت ایجاد آیین های ذهنی خاص را برای حفظ انرژی مثبت به ما آموخته است. به نظر می رسد جک نیکلوس ، یکی از بزرگترین نوازندگان فشار در تاریخ گلف ، درک بصری از اهمیت نوسان و آیین ها دارد. وی در گلف هگو نوشت: "من رژیمی ایجاد کرده ام که به من اجازه می دهد تا از قله های غلظت به دره های آرامش حرکت کنم و در صورت لزوم دوباره به عقب برگردم.""تمرکز من شروع به تیز شدن می کند و من به سمت Tee می روم و به طور پیوسته شدت می یابد ... تا زمانی که به [درایو خود] ضربه بزنم ... من وقتی از طریق مکالمه گاه به گاه با یک رقیب دیگر یا با اجازه دادن به ذهنم ، به یک دره می روم به یک دره می روم. هر اتفاقی در آن رخ دهد. "
تجسم یکی دیگر از آیین ها است که انرژی مثبتی ایجاد می کند و دارای نتایج عملکرد قابل لمس است. به عنوان مثال ، ارل وودز پسرش ببر - وارث نیکلوس را آشکار کرد - تا یک تصویر ذهنی از توپ که قبل از هر شلیک به داخل سوراخ می چرخد ، شکل دهد. این تمرین بیشتر از ایجاد احساس مبهم خوش بینی و بهزیستی است. یان رابرتسون ، دانشمند علوم اعصاب ، از کالج ترینیتی ، دوبلین ، نویسنده Mind Sculpture ، دریافت که تجسم می تواند به معنای واقعی کلمه می تواند مدار عصبی مغز را گرم کند و مستقیماً عملکرد را بهبود بخشد. تصور یک تصویر بهتر از غواص لورا ویلکینسون دشوار است. شش ماه قبل از المپیک تابستانی در سیدنی ، ویلکینسون هنگام تمرین سه انگشت پا را روی پای راست خود شکست. به دلیل بازیگرانش قادر به رفتن به آب نیست ، در عوض او روزانه ساعت ها را در سکوی غواصی می گذراند و هر یک از شیرجه هایش را تجسم می کند. تنها با چند هفته برای تمرین قبل از المپیک ، او ناراحتی بزرگی را از دست داد و مدال طلا را در سکوی ده متری کسب کرد.
تجسم به خوبی در دفتر کار می کند. شری اسکلار آیینی برای آماده سازی برای هر رویداد مهم در زندگی کاری خود دارد. او می گوید: "من همیشه وقت می گذارم تا از قبل در یک مکان آرام بنشینم و به آنچه واقعاً از جلسه می خواهم فکر کنم.""سپس من خودم را در دستیابی به نتیجه ای که بعد از آن به دست می آورم ، تجسم می کنم."در واقع ، Sklar در حال ایجاد عضلات روانی است - قدرت ، استقامت و انعطاف پذیری او را افزایش می دهد. با این کار ، او احتمال اینکه تحت فشار از افکار منفی پریشان شود ، کاهش می یابد. او می گوید: "این باعث شده است که من وقتی به نمایش می روم بسیار آرام و با اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم."
ظرفیت معنوی
بیشتر مدیران نسبت به پرداختن به سطح معنوی هرم عملکرد در تنظیمات تجارت و به طور قابل ملاحظه ای احتیاط می کنند. کلمه "معنوی" احساسات متناقض را به دنبال دارد و به نظر نمی رسد که بلافاصله با عملکرد بالا مرتبط باشد. بنابراین روشن خواهیم بود: با ظرفیت معنوی ، ما صرفاً منظور ما انرژی است که با ضربه زدن به عمیق ترین ارزش ها و تعریف یک حس قوی از هدف ، از بین می رود. این ظرفیت را پیدا کرده ایم ، در مقابل ناسازگاری و به عنوان منبع قدرتمند انگیزه ، تمرکز ، عزم و مقاومت ، به عنوان پایداری عمل می کند.